ولایت فقیه ضامن عدالت و توسعه و پیشرفت در حکومت اسلامی
« ولایت فقیه محور حاکمیت و ضامن عدالت و توسعه و پیشرفت در حکومت اسلامی است . »
قال الله تعالی فی الکتاب المبین :
«إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللهُ وَ رَسولُهُ وَالَّذِینَ ءَ
امَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤتُونَ الزَّکاهَ وَ هُم
رَاکِعُونَ وَ مَن یَتَوَلَّ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَالَّذینَ امَنُوا
فَاِنَّ حِزبَ اللهِ هُم الغالبون »
« ولایت فقیه » از موضوعاتی است که ، تصّور آن موجب تصدیق
می شود و چندان به برهان احتیاج ندارد ، به این معنی که هر کس ، عقاید
و احکام اسلام را ، حتی اجمالاً دریافته باشد ، چون به « ولایت فقیه »
برسد و آن را به تصّور آورد ، بی درنگ تصدیق خواهد کرد و آن را ضروری و
بدیهی خواهد شناخت . ( امام خمینی )
در تأیید وتأکید وتبعیت از دیدگاه حضرت امام (ره) ، که
پیچیده ترین مباحث فقهی وکلامی جهان اسلام ، از زمان غیبت کبرای امام عصر
(عج) را ، به این سادگی وشیوائی بیان فرمودند ، ضرورت دیده شد ، قبل از
ورود به ماهیت بحث ، در خصوص سهل وآسان بودن و چگونگی درک وپذیرش اصل
حاکمیت ولایت فقیه ، به این نکته توجه شود مبنی بر اینکه :
اصل حاکمیت ولایت فقیه ، درعصر غیبت امام معصوم (ع) در
جامعه اسلامی ، وترجیح آن بر حاکمیت غیر ، امری است عقلی که ، ضرورت
وملزومیت آن را، عقل به خوبی درک می کند ، وعقلاء نیز به استناد الزامات
عقلی ، آن را می پذیرند ، لذا چیزی که برهان معتبر عقلی بر آن اقامه شود ،
مطابق قاعده ملازمه عقل وشرع ودلایل نقلی که دراین باره وجود دارد ، بار
شرعی پیدا می کند وبلتبع مورد تأیید شرع نیز خواهد بود .
توحید ، نبوت ، معاد ، عدل و امامت ، حلقه های بهم پیوسته
زنجیر مستحکم و ناگسستنی جهان بینی توحیدی است که شالوده و سرچشمه سیال و
زلال مکتب پر فروغ اسلام ناب محمدی را تشکیل می دهند .
ولایت فقیه در عصر غیبت ، نقطه جوش و اتصال حلقه های مقدس
زنجیرة توحید است ، یا به تعبیری ، می توان گفت : نبوت ، معاد ، عدل و
امامت ، میوه درخت توحید است و ولایت فقیه عادل ، در عصر غیبت امام معصوم
(ع) هستة مرکزی این میوه مقدس و پرحلاوت است .
توسعه و پیشرفت زمانی ، معنی و مفهوم حقیقی و واقعی خود را
پیدا می کند و برای رشد و نمو و کمال انسان مفید فایده است و زمانی به
رنگ خدا و هم آهنگ با توحید در می آید که ، مبتنی بر حق و حقانیّت و عدل و
عدالت باشد ، ودر یک خط توحیدی وبا یک بینش توحیدی خط وسیر داشته باشد
ومدیریت گردد
.حق و عدالت همه جا یافت نمی شود ، حق و عدالت از صفات
پسندیده و نشانه های برجسته اولیاء الله و عبادالرحمن و مؤمنین متقیان است
، که در پرتو نور حاکمیت حاکمان برگزیده از طرف خدا ویا حاکمان مأذون از
جانب حق تعالی ، متبلّور ومتجلّی می شود.
ولایت فقیه که ، نایب بر حق ولی خدا و حجت خدا در زمین است ، مرکز تجمع و پرورش و تولید و انتشار حق و عدالت در زمین است .

پس در جامعه امروز ما ، توسعه و پیشرفتی مفید فایده است ، و
برای رشد وتعالی انسان ، کارساز وموثر است ،که درسایه سار ولایت فقیه
وحکومتی که ، ولایت فقیه ، محور حاکمیت آن قرار گرفته باشد ، تحصیل شده
باشد ، قطعاً چنین توسعه وپیشرفتی که مبتنی بر حق وعدالت محوری است می
تواند ، در کامیابی و شادابی انسان و رساندن او به کمال مطلوب کارگشا باشد
اینجانب معتقدم که ،در سیاست مدرنیته یا دنیا گرایانه
امروزی ،که در ظاهر چند کشور غربی پرچمدار آن می باشند ، عدالت ، توسعه ،
پیشرفت از جمله مکانیسم هایی هستند که ، بین حکومت ها و دولت ها و مردم ،
کاربری مشترک دارد.
دولتمردان یا حکمرانان ، از این مکانیسم سه گانه ، برای
سرشماری و خدمات خود و ارائة آمار و ارقام و تنظیم بیلان کارهای مختلف ، و
قیاس و تطبیق ، با دولت های گذشته خودی و رقابت با دولت های بیگانه ، و
تلاش برای جلب رضایت مردم و ارائة یک چهرة موفق و کارآمد از خود ، بهره
برداری می کنند .
از جمله موارد استفادة دولت ها یا حکومت ها ، از این
مکانیسم سه گانه ، عدالت و توسعه و پیشرفت ، در اقناع و ترغیب مردم ، برای
پرداخت مطالبات و حقوق دولت ، مثل مالیات و عوارض می باشد .
بدین ترتیب که دولت ، خدمات رفاهی و عمرانی و امنیتی و
انتظامی و غیره را که انجام داده ، احصاء نموده و با یک تبلیغات و تشریفات
خاصی به اطلاع مردم می رساند ، و در مقابل از مردم می خواهد ، برای
تشویق و دلگرمی دولت و توسعة و پیشرفت در زمینه های مختلف و ارائة خدمات
بهتر ، در اسرع وقت ، نسبت به پرداخت حقوق و مطالبات دولت اقدام نمایند .
در مقابل ، مردم از این مکانیسم های سه گانة عدالت و توسعه
و پیشرفت ، برای تحقیق و تفحصّ از دولت ها و ارزیابی عملکرد دولت ها ،
در زمینه های مختلف و چگونگی اهتمام دولت ها در پرداخت حقوق مردم و تأمین
مطالبات مردمی و پاسخگویی به نیازهای فردی و اجتماعی و به نقد و به چالش
کشاندن خدمات دولت ، و اعلام رضایتمندی یا عدم رضایتمندی یا به تعبیری
ارائة نمرة قبولی یا مردودی ، به دولت ها استفاده می کنند .
شاید چنین تصّور شود که ، چنین نگاهی به مقولة عدالت و
توسعه و پیشرفت ، و ارائة آنها در قالب مکانیسم های سه گانه مار الذکر ،
نگاهی نو و طرحی نوین و ایده آل باشد ، در حالی که اصلاً چنین تصّوری درست
نیست و این نگاه ، متأسفانه یک نگاه صرفاً سیاسی و تبلیغاتی است ، که
مختص به حکومت های غیردینی بوده که ، با سیاست ها و شعارهای غیراخلاقی ،
مدیریت می شود ؛ و بهانه ودست آویزی است برای دولت ها ، تا با این بهانه
و با این شگرد ، بودجه ها و اعتبارات عمومی را به نفع خود و کسان و
خویشان خود مصادره نمایند .
در نظام ولایی و حکومت اسلامی که ، ولایت مطلقة فقیه محور
حاکمیت است ، نگاهی که به این مکانیسم ها می شود ، کاملاً متفاوت و
متمایز بوده و با یک نگاه صد درصد اسلامی و اخلاقی و ارزشی در قالب فرصت
خدمتگذاری و خدمت رسانی به امت مسلمان ، به مقولة عدالت و توسعه و پیشرفت
نگریسته می شود .
در نظام ولایی و حکومت اسلامی ، از این مکانیسم ها ، برای
حکومت بر قلبها و تسخیر قلوب مؤمنین و هموار نمودن راه ، برای سعادتمندی و
نیک بختی و عاقبت به خیری مردم و تأمین رفاه و آسایش و امنیت عمومی و
برقراری نظم و انضباط اجتماعی و بهره مند نمودن مردم از یک اقتصاد سالم و
روابط اجتماعی سالم و زمینه سازی برای تحقق بهداشت محیط و بهداشت فردی و
اجتماعی سالم و داشتن محیط زیستی سالم ، نهایت استفاده به عمل می آید .
در نظام ولایی تلاش می شود که ، از مکانیسم های عدالت ،
توسعه و پیشرفت ، برای تقسیم عادلانه ثروت ، قدرت و فرصت پیشرفت جهت
برخوردار نمودن افراد ، از امکان ادامة تحصیلات تکمیلی و تهیة فضاهای
آموزشی و پژوهشی و تحقیقاتی اعم از علمی و کاربردی و همچنین تهیة و تأمین
امکانات ورزشی و فضای ورزشی و تفریحات سالم و سرگرمی های مشروع و امکان
فعالیت های مجاز سیاسی ؛ با رعایت خط قرمزهای دین مبین اسلام و نظام
جمهوری اسلامی و عزّت و اعتبار بین المللی بخشیدن به تک تک ایرانیان ، و
بهره مند نمودن هر ایرانی ، از آزادی های مشروع و برقراری امنیّت در مرزها
، برای مردم اندیشمند و آزاد مرد ایران استفاده می شود .
در حکومت اسلامی با محوریت ولایت فقیه ، از این مکانیسم ها
، بعنوان فرصت خدمتگذاری و نوکری بلاقیدوشرط مردم استقبال می شود . و از
این بابت تلاش می کنند که ، تمام انسان هایی که زیر پرچم حکومت اسلامی
زندگی می کنند ، اعم از مسلمان و غیر مسلمان ، ولایت مدار و غیرولایت مدار
، مخالف و موافق ، به صورت یکسان و برابر ، از خدمات رفاهی دولت و حکومت
بهره مند شوند .
لب مطلب اینکه ، فلسفه و چرایی و هدف مطلق و نهایی ، از
تشکیل حکومت اسلامی با محوریت ولایت فقیه ، هدایت و رساندن انسانها به
کمال مطلوب و فراهم نمودن زمینه تحقق فلسفه و راز خلقت و آفرینش ، که
همانا ، آبادانی دنیا و آخرت ، با از قوه به فعل درآوردن حدیث امام
العارفین و صاحب ذوالفقار ، مبنی بر ، دنیا را مزرعه آخرت پنداشتن است .
بدیهی است که ، انسان خام و پرورش نیافته ای که ، راه
مدرسه و مکتب را نپیموده و تحت تعلیم و تربیت و تزکیه قرار نگرفته و هنوز
در ابتدای راه است ، قبل از آنی که ، دچار تحول و تغییر شود و از درون
متحول گردد ، و در مسیر توسعه و پیشرفت قرار بگیرد ؛ نمی تواند در مدار
کمال جهت صعود به مقام شهود و لقاء الله و دارالقرار قرار بگیرد و حجاب ها
را کنار بزند .
با توجه به دو بعدی بودن انسان و پیچیدگی های این صنع عجیب
و غریب ، که فقط از طرف صانع و پروردگارش ، قابل شناسایی و کشف می باشد ،
در عصر حاضر ، تنها حکومتی که می تواند ، این موجود ناشناخته بنام انسان
را ، به معنی اتَّم و اکمل ، و بدون عیب و نقص ، در ابعاد مختلف مادی و
معنوی ، تحت سرپرستی و کنترل قرار دهد و تمام نیازمندیهای جسمی و روحی او
را ، یعنی معاد و معاش انسان را ، به نحو مطلوب و بی نظیر در جهان ، تأمین
نماید ، فقط حکومت اسلامی تحت امر ولایت فقیه عادل است و لاغیر .
برای اینکه ، حاکمیت ولی فقیه عادل ، اقتباس شده از ولایت و
حاکمیت خدا و معصومین علیهم السلام حکومت وولایت او در ادامه حکومت
وولایت ائمه اطهار سلام الله علیهما اجمعین است و اذن حکومتی او ، از جانب
خدا و معصومین (ع) صادر و ابلاغ شده است ، و در حقیقت ولایت فقیه ، مجری
قوانین الهی است و قوانین الهی را فقط الهیون و ودربین الهیون ؛ او که از
طرف خدا بعنوان حجت خدا در زمین و معلم انسانها تعیین شده می شناسند .
همان طوری که اشاره شد ، هیچ مرجع قانونگذاری و انسان شناسی
در دنیا ، به غیر از خدا که خالق و آفریننده انسان است و ولی خدا که حجت
خدا در زمین ، و تنها حاکم صالح مأذون ، از طرف خداست و مأموریت هدایت
انسان ها به قلة کمال را ، به عهده دارد ، قادر به کشف و شناسایی انسان و
تشخیص و تأمین نیازمندیهای او ، و تمیز خیر و صلاح او و هدایتش به صراط
مستقیم نیست ، پس در عصر غیبت ، ولی فقیه ، که خلیفه و حجت خدا در زمین
است و نایب ولی معصوم (ع) می باشد ، قادر به انجام این مأموریت الهی می
باشد .

آنهایی که نظام ولایی و حاکمیت ولایت فقیه را ، آلترناتیو
نظام سلطنتی می دانند ، کاملاً در اشتباه بوده ، چرا که ، نظام سلطنتی یک
حکومت موروثی است که سرآغاز و سرسلسلة آن خاندان سلطنتی ، بدون خواست
مردم و بدون مشورت و هماهنگی با آنها و با نادیده گرفتن حق انتخاب مردم
، از راه حیله و نیرنگ و تقلب و جعل و یا به وسیلة کودتا و کشتار مردم ،
به کمک زر و زور و تزویر ، وبدون اینکه جایی برای خدا واحکام خدا ودین
خدا ومردم خداجو ، در آئین وروش حکومتی شان وجود داشته باشد ، حکومت را به
دست گرفته است .
ولی در نظام ولایی که ، یک حکومت دینی است و مشروعیت آن را
از خدا و دین مبین اسلام گرفته ، این مردم هستند که ، بدنبال ولی فقیه
عادل و جامع الشرایط می گردند ؛ تا او را برخود حاکم کنند ، .همچنانکه
رهبری و ولایت جامعة اسلامی ، پس از ارتحال ملکوتی حضرت امام ، به سراغ
مقام معظم رهبری رفت و گریبان او را گرفت و در حالی که معظم له از این
مسئولیت و از این جایگاه فرار می کرد ، مجلس خبرگان رهبری ، ولایت را بر
او تحمیل کردند و ایشان هرگز خواهان چنین جایگاهی نبوده و تلاشی هم برای
تحصیل آن انجام نداده است .
حاکمیت ولایت فقیه ، ولایت یا حاکمیت قدرت نیست ، بلکه
مظهر حاکمیت قوانین الهی است ، و از قوانین الهی نیز ، چیزی به غیر از ،
شفقت و رأفت و ملاطفت و مردم داری و حسن خلق و مهربانی ، تراوش نمی کند .
بنابراین حاکمیت ولایت فقیه در جامعه اسلامی در ادامه و
استمرار حاکمیت اصل نبوت و امامت در دین مبین اسلام و از ارکان و اصول
مذهب شیعه اثنی عشری است ، که در عصر غیبت امام معصوم (ع) بنا به مشیّت و
خواست الهی تحقق می یابد .
مشیت و خواست الهی هم به بطور مطلق ، با فطرت جمیع انسانها
منطبق و سازگار بوده و می باشد ، هر چند که ممکن است ، خواست و مشیت الهی
، مطابق با میل و درخواست بعضی از افراد ، که از مسیر فطرت خارج شده اند
نباشد ، در اینصورت دیگر خواست اقلیت در مقابل مشیت الهی و خواست اکثریت
مردم ، قابل توجه نیست ، هر چند که در کل ، و در اصل ، میشت و خواست الهی ،
به خواست و تمایلات مردم هیچ ارتباطی ندارد ، و آنچه را خدا بخواهد و
اراده کند ، بدون توجه به میل اقلیت و اکثریت ، همان خواهد شد ، همچنان که
تغییرات جوی و نزول برف و باران ، بنا به اراده مطلق الهی و بدون مشورت
با مردم و بدون توجه به خواست آنها صورت می گیرد .
محور بودن ولایت فقیه در حکومت اسلامی ، به مثابه محوریت
امامت و ولایت امام معصوم (ع) می باشد و هم چنان که حضرت امام خمینی ، در
کتاب ولایت فقیه ، خیلی صریح فرموده اند : ولایت فقیه از همان ولایتی
برخوردار است که رسول مکرم اسلام (ص) و امام معصوم برخوردار است ..
حقیقت سـرایی اسـت آراسته هـوی و هـوس گرد برخاسته
نبینی که هرجا که برخاست گرد نبیند نظر گر چه بیناست مرد
اولین شرط تحقق محور بودن حاکمیت ولایت فقیه و تشکیل حکومت
اسلامی مبتنی بر امر ولایت ، حضور پررنگ مردم و نقش آفرینی آنها ، در
عرصه های مختلف سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی ، نظامی ، مذهبی ،
اخلاقی و غیره است .
محور بودن حاکمیت ولایت فقیه ، به معنی نفی مشارکت مردمی و
نادیده گرفتن نقش اساسی مردم ، در ادارة حکومت و یا نافی دمکراسی نیست ،
بلکه حاکمیت ولایت فقیه ، که در حقیقت ، همان حاکمیت امام و امت است ،
مظهر حاکمیت دمکراسی دینی و پاسدار حاکمیت ارادة مردم می باشد .
جمال یار ندارد حجاب و پرده ولی غبار را بنشان تا نظر توانی کرد
توسعه ، پیشرفت و عدالت ، از جمله شعارهای آرمانی جامعه
بشری است ، که به لحاظ تنوع نامحدود و نامتناهی بودن راه و عدم حدود و
ثغور آنها ، همچون تحصیل علم که پایانی ندارد ، انسان نیز نسبت به آن
سیرایی نداشته و همواره با ولع خاصی به آن چشم دوخته و آن را دنبال می کند
.
در طول تاریخ خلقت از آدم ابوالبشر (ع) تا به امروز ، دنیا
، جامعه ای را به خود ندیده که ، از نظر توسعه و پیشرفت و عدالت به نقطه
پایانی و کمال مطلق رسیده باشد .
بنده معتقدم ، آنچه امروز رواج پیدا کرده و جهان را ، به
کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه و توسعه نیافته ، تقسیم بندی نموده
اند ، نوعی تقسیم بندی سیاسی و مصنوعی و یا به تعبیری خیالی است ؛ چرا که
هر قسم از این تقسیم بندی ها ، بدون استثناء از موقعیت و جایگاه و شرایط
فعلی خود ، ناراضی بوده و برای ارتقاء موقعیت و توسعه بیشتر و شکوفایی
عدالت تلاش می کنند ، لذا تعبیر واقعی و درست این است که ، جهان را در حال
توسعه و پیشرفت بدانیم . و اطلاق توسعه یافتگی مطلق ، به بعضی از کشورها ،
که در چند زمینه ، مسیر بیشتری را طی نموده اند ، و یا توسعه نیافته ،
تلقی نمودن بعضی از کشورها ، که مسیر کمتری را پیموده اند ، دور از عدالت
و انصاف و بر خلاف واقعیت امر می باشد .
آری ، چگونگی ایجاد توسعه و پیشرفت همواره یکی از سؤال های
اساسی و مهم در ایجاد دگرگونی و تحّول تکاملی جوامع بوده است ، معمولاً
وقتی سخن از توسعه و پیشرفت می شود ، نوعی پیشرفت و توسعة همه جانبه به
ذهن متبادر می شود .
اگر بخواهیم از توسعه و پیشرفت تعریفی داشته باشیم ، می
توان گفت : توسعه و پیشرفت همان افزایش سطح بهره مندی و رفاه و ارتقاء
امنیت و آسایش عمومی و آزادی های مشروع و گسترش ارتباطات اجتماعی و امکان
تحرک اجتماعی معطوف به ارزش های اسلامی جامعه است ، که در سایه پیشرفت علم
و تکنولوژی و هماهنگی علم و اخلاق و اخلاق و مذهب و مذهب و علم ، سیر
تکاملی خود را طی نموده ، و با مهندسی اسلامی و رعایت عدل و انصاف ، به
نحو شایسته ای ، مدیریت شده ، که با ارزش های دینی و ملی ، منافاتی ندارد و
پاسخگوی نیازمندیهای مادی و معنوی ، و دربرگیرندة تمامی نیازهای جسمی و
روحی انسان باشد و معاد و معاش انسان را نیز ، توأمان تحت پوشش قرار می
دهد .
در پرتو تلالؤهای خورشید بی غروب ولایت فقیه و نورافشانی
های آن که شعاعی فرا جغرافیایی دارد و در ذیل ظلّ لایزال قدسی ولایت است ،
که می توان پیشرفت و توسعة مورد نیاز جوامع انسانی را ، بدواً هدفمند و
سازنده و سپس تحقق یافتنی دانست .
توسعه و پیشرفت و عدالت محوری که در حکومت اسلامی با
محوریت ولایت فقیه ، محقق می گردد ، با توسعه و پیشرفت مصطلح و رایج در
دنیا بسیار متفاوت است ؛ چرا که حکومت اسلامی تحت حاکمیت ولایت فقیه
مأموریت دارد ، توسعه و پیشرفت مسلمانان زیر مجموعة خود را، طوری محقق و
شکوفا سازد که ، دنیا و آخرت آنها را دست خوش تحول و تغییر و رفاه و آسایش
قرار دهد . در حالی که در حکومت های غیردینی ، فقط به آباد کردن دنیا و
برجسته نمودن ابعاد دنیاگرایی و تأمین نیازهای حیوانی ، توجه می شود و
تمامی توسعه و پیشرفت ها از نوع مادی و مختص به دنیا می باشد .
البته برادران و خواهران گرامی باید ، به قراعت های مختلفی
که این روزها از پیشرفت و توسعه و عدالت ارائه می شود ، توجه کافی داشته
باشند .
عدالت و توسعه و پیشرفت به سبک و سیاق الهیون و با پرهیز از
قراعت به شیوه مادیون ، و دنیاگرایان ، از جمله مکانیسم هایی هستند که
انسان می تواند ، به وسیله آنها مسیر خود را ، از پستی وبلندیها و
ناهمواریهای زندگی ، به راه صاف و صراط مستقیم تغییر دهد و از بین جاده
های پرزرق و برق و فریبا ، راه نجات و کمال وهدایت را ، انتخاب و از آن
برای سیر وسلوک ، جهت نیل به همان هدف نهایی که ،کمال مطلق و ثمرة زندگی
در سایه سار ولایت فقیه است ، بهره برداری لازم را بنماید.
پیشرفت و توسعه ، در حکومت اسلامی با محوریت ولایت فقیه ،
به معنی عام و خاص آن ، باید توأم با عدالت باشد ، و عموم و خصوص آن ،
با خط کش اسلام ناب محمدی کنترل و اندازه گیری شود ، اگر غیر از این باشد ،
شعار فریبنده ایی بیش نیست ، که جز حقارت و پس روی و عقب نشینی چیزی در
بر نخواهد داشت .
همان طوری که اشاره شد عدالت ، توسعه ، پیشرفت شعارهای
بسیار زیبا و پرمحتوایی هستند که اگر شریعت محور نباشند و در پرتو
رهنمودهای ولی فقیه زمان ، مهندسی و ساماندهی و هدایت نشوند و برای
آبادانی دنیا و آخرت مردم کاربری نداشته باشند ، از جمله ابزار و مکانیسم
هایی خواهند بود که ؛ جزء حیف و میل و اتلاف بیت المال و فریب مردم ،
نتیجة دیگری نخواهد داشت .
متأسفانه گروهی ، پیشرفت را در بی حجابی و برهنگی زنان می
بینند ، که به تعبیر شهید والامقام استاد مطهری ،ره، اگر این چیزها نشانه
پیشرفت و تمدن است ، پس حیوانات از ما پیشرفته تر و متمدن تر هستند .
بعضی ها پیشرفت و توسعه را ، در آزادی مطلق جنسی و ترویج
فساد و فحشاء و اختلاط بی حد و مرز زن و مرد می دانند ، که قباحت و زشتی
این ایده و نظر ، در حدی است که ، بنظر می رسد ، قید آن در این نوشتار ،
اهانت به قلم وکاغذ و بی احترامی به خوانندگان گرامی خواهد بود .
گروهی توسعه و پیشرفت را ، در بندگی و بردگی طاغوت و تقلید
کورکورانه ، از اربابان زر و زور و تزویر ، که توسعه و پیشرفت علمی و
عملی در چند پروسه دنیوی را ، وسیله ای برای تسخیر و استعمار و استثمار
ملت ها و دولت ها قرار داده اند می دانند .
متأسفانه گروه دیگری توسعه و پیشرفت را ، در خدمت دنیا و
نیازهای حیوانی انسان تعریف می کنند ، طوری که گویا انسان قرار نیست
بمیرد و حیات پس از مرگ را که حیات ابدی و جاویدان است را تجربه کند .
بعضی ها ، عدالت را در برابری ومساوی بودن بی قید و شرط زن
و مرد و یا اینکه ، هر فردی با هر ایده و نظر و با هر مذهب و مسلک ، و
تفکر سیاسی بتواند ، در نظام مقدس جمهوری اسلامی ، برای تصّدی مشاغل حساس و
کلیدی ، انتخاب شود و یا بتواند ، در انتخابات ها که به مناسبت های مختلف
، برگزار می شود ، بعنوان کاندیدای انتخاباتی ، خود را مطرح نماید .
در موقعیت حساس کنونی ، که انقلاب اسلامی ایران ، وارد دهة
چهارم خود شده ، ودر سی وسه سال گذشته ، انقلاب اسلامی ایران ، علیرغم
تهدیدات وتحریمات اعمال شده ، از جانب دشمنان قسم خورده نظام ، پیشرفتهای
چشمگیر و قابل توجهی ، در کلیه زمینه ها داشته ، طوریکه ایران تحقیر شده
دیروز ، ایرانی که زیر چکمه های ، مستشاران آمریکائی وانگلیسی وروسی ، کمر
خم کرده بود ، واز نظر صنعتی وتکنولوژی ؛ عاجز وناتوان از ساخت آفتابه
ولگن بوده ، در سایه سار حاکمیت ولایت مطلقه فقیه ، وبا محور قرار دادن
احکام شریعت اسلام ناب محمدی (ص) ؛ و فصل الخطاب دانستن حدیث و راه وسکوت
ولایت ، چنان توسعه وپیشرفتی پیدا کرده که ، در کلیه زمینه ها علمی وصنعتی
وتکنو لوژی ونانو تکنولوژی وفن آوریهای مختلف از جمله ، فن آوری هسته ای
وفضا هوا وسلول های بنیادی وشبیه سازی ، وخود کفا شدن در تمام امورات
نظامی ؛ پا به پای چند کشور صنعتی دنیا ، رقابت میکند ودر بعضی مسائل از
آنها نیز جلو زده است . زیر باران باید رفت ، چشم هارا باید شست و جور
دیگر باید دید . تا این موقعیت وروند پیشرفت حفظ شود وسرعت بیشتری به خود
بگیرد .
برادران وخواهران ولایتمدار ایرانی ! امروز که ولایت فقیه ،
خود باختگی ایرانیان در زمان طاغوت را ، به خود باوری واعتماد به نفسِ
غیر قابل وصف تبدیل نموده ، وبا عزت آفرینی ، واقتدار بخشی ، از تولد
دوباره عقده حقارت وخود کم بینی درجامعه جلوگیری کرده است ؛ گفتمان
وارداتی ولایت ستیز به اصطلاح اصلاح طلبی ، وجنبش ضد دینی وتوحید ستیز سبز
وسران فتنه وحتمیان آنها که ؛ ماهیت دین ستیزی وضد انقلابی آنها ، برای
همگان احراز شده است ، با حمایت های مادی و معنوی نظام کهنه و فرسوده
لیبرال دمکراسی غرب ، و به سرکردگی شیطان بزرگ روباه پیر استعمار و سگ
نگهبان آنها صهیونیسم های اشغالگر ، وبا بهره مندی از کمک های همه جانبة
سکولاریسم جهانی و با دلگرمی از پشتیبانی های سلطنت طلبان و لائیک های شرق
و غرب و همراهی و همیاری ناکثین و قاسطین و مارقین معاصر ؛ یا همان خواص
مردود وبی بصیرت دنیا طلب ، به فکر احیاء نهضت پروتستانتیسم و قیام علیه
گفتمان حاکمیت دینی و براندازی و سقوط حکومت اسلامی مبتنی بر امر ولایت
مطلقه فقیه ، وایجاد موانع سنگین و به زعم وخیال خودشان ، موانع غیر قابل
نفوذ وعبو ، در جلو قطار توسعه ویشرفت انقلاب اسلامی که به حول قوه الهی
وهمت دانشمندان جوان ولایتمدار ؛ با سرعت مافوق نور در حال حرکت به جلو
است ؛ افتاده اند ، تا جلو توسعه وپیشرفت نظام ولائی را بگیرند .
در چند سال اخیرکه ، این قطار توسعه وپیشرفت توأم با عدالت
محوری ، با یک صبغة ولائی وپیام توحیدی وتفکر اصول گرائی ؛ با مدیریت و
رهبری پیامبر گونه ولی فقیه زمان حضرت امام خامنه ای مدظله العالی ؛ سرعت
وشتاب بیشتری پیدا نموده است ؛ گروهک گمراه وفریب خورده مدعی اصلاح طلبی
آمریکایی ، با تمام نیروهای زیر مجموعه خود ، که همگی از سربازان سیاه
وموصاد می باشند ؛ از زمان آغاز به کار دولت نهم تا به امروز ، هرچه از
دستشان بر آمده برای سرنگونی نظام ولائی وتضعیف ولایت فقیه وحذف آن ؛ از
قانون اساسی ، وکم رنگ نمودن اسلامیت نظام ؛ وتحریف وجعل وتفسیر به رأیِ
خطِ امام وگفتمانِ امام ، انجام داده اند ؛ که شما بزرگواران ، کاملاً از
آن خبر دارید ، مخصوصا تحرکات مذبوحانه وخلاف شرع وخلاف قانون آنان ، پس
از اتنخابات 22 خرداد ، که به رسوائی وفاش شدن ماهیت ضد دینی وضد انقلابی
وضد امامی آنها گردید ؛ که پرداختن به آنها موجب اطاله کلام خواهد شد .
در چنین شرایطی ، شایسته و بایسته است ، برای جلوگیری از
ورود هرگونه صدمه و آسیبی به نظام مقدس جمهوری اسلامی ، و حفظ حکومت
جمهوری اسلامی که از دیدگاه بنیانگذار جمهوری اسلامی ، حفظ جمهوری اسلامی
از اوجب واجبات است و فرموده اند : « اهمیت حفظ جمهوری اسلامی از اهمیت
حفظ نماز هم بیشتر است » به توصیه ها و منشورات آن آیت حق به حق پیوسته ،
که در فواید پشتیبانی از ولایت فقیه و محور حاکمیت قرار دادن ولایت فقیه و
حفاظت از جمهوری اسلامی فرموده اند ، جامة عمل بپوشانیم تا در مرحله اول ،
به مملکتمان و این نظام ولایی و مقدس آسیبی نرسد و در ثانی بتوانیم ، در
سایه سار رهنمود های پیامبر گونه مقام معظم رهبری و تلالوهای خورشید بی
غروب ولایت ، پلکان ترّقی در مسیر عدالت و پیشرفت و توسعه را ، یکی پس از
دیگری طی کنیم و به سلامت ، قلة کمال و سعادتمندی را ظفرمندانه فتح و تصرف
نمائیم .
عبارت بسیار شفاف و دقیقی که در صدر این نوشتار ، از حضرت
امام ،ره، درباره سهل و آسان بودن فهم و درک جایگاه رفیع ولایت فقیه ذکر
شد ، در چند سال اخیر چنان از طرف دشمنان قسم خورده ولایت فقیه در داخل و
خارج از کشور ، از قوه به فعل درآمده و به آن ، جامه عمل پوشانده شده ، که
گویا آنها از اولین کسانی بوده اند که ، به جایگاه واقعی ولایت فقیه و
میزان وابستگی و دلدادگی ،ولایتمداران به این موهبت الهی معرفت پیدا نموده
اند .
دشمنان قسم خورده نظام مقدس جمهوری اسلامی ، که در رأس
آنها آمریکا و اسرائیل و انگلیس قرار دارند ، با همکاری نیروهای سرسپرده
داخلی ، از بدو پیروزی انقلاب اسلامی ، مطالعات و تحقیقات علمی و جاسوسی
همه جانبه خود را ، در کالبد شکافی انقلاب اسلامی ، به منظور کشف راز بزرگ
این انقلاب و رمز پیروزیهای پی درپی مردم انقلابی ایران و دسترسی به آن ،
آغاز نمودند و چه هزینه های بسیار کلان و نجومی که ، در این راه بر
ملتهای بیچاره ودربند خود تحمیل ننمودند .
بالاخره پس از 33 سال تحقیق و تفحص و مطالعه و کارهای
کارشناسی و تحمل شکست های مفتصحانه و صرف هزینه های آن چنانی ، خیلی دقیق و
زلال و مستند ؛ به آنچه می خواستند و تعقیب می کردند رسیدند .
آری ، این دشمنان زبون ، به هر قیمتی که بود ، راز و رمز
سلسله پیروزیهای انقلاب اسلامی ایران و عامل ضعف و ناتوانی و شکست های
متوالی خود و اوضاع و احوال رقت بارشان ، در برابر اراده فولادین
ایرانیان غیرتمند را شناسایی و کشف نمودند .
دشمنان بزدل و توحید ستیز نظام مقدس جمهوری اسلامی ؛ بخوبی
فهمیده اند که ، جایگاه ولایت فقیه ، برای امت مسلمان و ولایت مدار ایران
اسلامی و میزان دلبستگی و وابستگی آنها به این خورشید بی غروب هدایت و
سازندگی ؛ و همچنین ضرورت وجود این موهبت الهی در جامعه اسلامی ، به مثابه
وجود شمس آسمان و تابش آفتاب بر گلهای آفتابگردان است .
به همین دلیل است که ، در چند سال اخیر ، تمام قد و با
تمام قدرت و توان ، فقط در مقابل ولایت فقیه صف آرایی نموده و برای تضعیف و
تخریب و حذف ولایت فقیه و خاموش نمودن این نور الهی در تلاش هستند و از
شرق و غرب و جنوب و شمال و هوا و زمین به دولت ولایت مدار و مردم اندیشمند
و عاشق ولایت فقیه هجوم آورده اند .
دشمنان ولایت فقیه ، بهتر از ما دوستداران و عاشقان ولایت ،
فهمیده اند که ، پیشرفت و توسعه همه جانبه ایران اسلامی وشکوفائی عدالت
اجتماعی ، فقط در سایه حاکمیت ولایت فقیه ممکن است ولاغیر ؛ لذا با تمام
توان وقدرت ، برای جدا نمودن مردم ، از این منبع فیاض و خیرات تلاش می
کنند .
ترسی که امروز دشمنان ما از انرژی ولایی مردم و ولایت
مداری و ولایت فقیه دارند ، نسبت به ترسی که ، از انرژی هسته ای و بم اتم
دارند ، قابل قیاس نیست ، برای همین است که ، این روزها در مقابل انرژی
هسته ای ، چراغ سبز نشان می دهند و می خواهند هسته ای بودن ایران را
بپذیرند ، وبا آن کنار بیایند .
برادران وخواهران گرامی ! بدانید وآگاه باشید که ؛ استراتژی
جدید دشمنان قسم خورده نظام ، این است که ، نه تنها ایران هسته ای را
بپذیرند ، بلکه حمایت می کنند تا ایران در بحث هسته ای پیشرفت های خوبی
داشته باشد .
چراکه به زعم وخیال باطل وشیطانی خود ، فکر می کنند ، با
حمایت همه جانبه ، از جنبش دین ستیز موسوم به سبز ؛ و ولایت ستیزانی که
این روزها ، طبق سناریوهای اسرائیلی وآمریکائی وانگلیسی ، برای خدا و قرآن
ولایت در ایران ، خط و نشان کشیده اند ، بتوانند ولایت فقیه را ، از مردم
و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بگیرند و نظام ولایی را سرنگون کنند و
آن موقع است که ، می توانند ، دسترنج مهندسین ایرانی در جبهه انرژی هسته
ای را کمال و تمام تصاحب وتصرف وبه نفع خود وبنام خود ضبط وثبت نمایند .
البته چنین اوهام و خیال بافی هایی ، که در حال بدمستی و
دنیاپرستی ، در افکار دین ستیزان داخلی و خارجی خطور کرده ، ناشی از عدم
شناخت آنها ، نسبت به ملت بزرگ ولایتمدار ایران اسلامی وعدم معرفت آنها ،
نسبت به، غیرت و تعصّب و عشق توحیدی که ، در تک تک عاشقان ولایت وجود دارد
می باشد ، که تابحال همین عامل عدم شناخت مردم ایران ، شکست های سنگینی
را برای آنها رقم زده ولی باز هم متنبه نشده اند .
بدون تردید ، چنین توطئه ها وفتنه هائی ، فقط در پرتو نور
ولایت فقیه ، خنثی وبلا اثر خواهد شد ، برای اینکه ، ولایت فقیه ، مشعل
یقین و نور چراغ دین و حجت خدا در زمین است ، و اگر غیر از او حاکم بر
جامعه اسلامی باشد ، و یا حاکمیت ولایت فقیه ، محور قرار نگیرد جامعه
سراسر دچار ظلمت و تاریکی خواهد شد ، و در چنین جامعه ای توسعه و پیشرفت و
عدالت بی معنی است ، و هرکس از آن دم بزند لاف و گزافی بیش نخواهد بود .
حضرت آیت االله مصباح یزدی ، مدظله العالی ، او که برای
انقلاب اسلامی مطهری ثانی است ، می فرماید : ولایت فقیه ، محور حاکمیت
اسلام و ضامن تحقق عدالت و پیشرفت جامعه است .
حضرت آیت الله نوری همدانی که از برجسته ترین ، مراجع
تقلید جهان تشییع است ، در این زمینه می فرماید : ولایت فقیه ، محور
حاکمیت اسلام است ، و عقب ماندگی مسلمانان در گذشته ، به دلیل تبدیل حکومت
ولایی به سلطنتی بود .

معظم له ، حاکمیت غیردینی را سبب انحرافات سیاسی و اجتماعی
و فقر فرهنگی در جامعه دانسته و فرموده اند : حکومت های استبدادی و
سلطنتی و غیرولایی ، در طول تاریخ مانع رشد و تعالی جوامع اسلامی شدند و
تنها راه نجات تمسّک به ولایت است .
آری ، باب ولایت فقیه ، تنها راه برون رفت از بحران های
سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و نظامی و اقتصادی ، و مفتاح توسعه و پیشرفت ، و
بستر عدالت و رمز موفقیت و کلید قبولی دعاها و پناهگاهی ، در مقابل فتنه
سازی و شبهه پراکنی ها ی دشمنان است .
بنابراین توسعة همه جانبه و عزّت و اقتدار و امنیّت پایدار
ایران و ایرانی ، فقط در سایه سار ولایت فقیه و ولایت مداری مردم امکان
پذیر است .
آنچه ما در خصوص تضمین پیشرفت و توسعه همه جانبه و عدالت
محوری ، در سایه سار ولایت فقیه و با محور قرار دادن احکام الهی در مکتب
اسلام ناب محمدی (ص) بیان نمودیم ، پیش گویی و پیش داوری وتبلیغ وکار
سیاسی نیست ؛ بلکه با ملاحظه ومقایسه کارنامه سی وسه ساله انقلاب اسلامی ؛
با سی وسه سال مشابه در رژیم دست نشانده وسلطنتی منفور پهلوی ، چنین
اطمینانی حاصل شده است .
البته ناگفته نماند ، که توسعه و پیشرفت و شکوفایی عدالت
در تمامی زمینه ها ؛ با شعار بدست نمی آید ، تا زمانی که طبق رهنمودهای
مقام عظمای ولایت و با جلب نظر کارشناسان علمی و خبره ، برنامه جامع و
قابل اجرایی تهیه و ارائه نشود ، و بعنوان نقشه راه و چراغ راهنما در
اختیار دولت گذاشته نشود ، آنچه انتظار است تحصیل نخواهد شد .
وقتی ملت بزرگ ایران در پرتو نیروی ایمان و ولایتمداری و
اطاعت از ولایت ، موفق شدند ، رژیم ستم شاهی پهلوی را سرنگون و انقلاب
اسلامی را خلق نمایند و در واقعة دفاع مقدس ، موفق شدند تمام ارتش های
دنیا را شکست دهند ، و ایرانی که از ساخت آفتابه ولگن ، عاجز و ناتوان بود
، را به عضویت باشگاه هوا فضا در بیاورند ، که قصد تسخیر وسفر به فضا را
دارد و در ماجرای سلولهای بنیادی ومسئله شبیه سازی ، به آن پیشرفتهای
چشمگیر وبی سابقه علمی وعملی برساند و ایران را به یک قدرت مطلق هسته ای
تبدیل نماید و از نظر تجهیزات وتسلیحات نظامی به تمام معنی خود کفائی کامل
برساند ، چرا باید از ادامه راه و پیروزیهای بعدی تردید داشت ؟
در عصر معاصر ، فقط حکومت اسلامی ایران بوده ، که توانسته
با محوریت ولایت فقیه ، به فعل ، خواستن وتوانستن ، معنی ومفهوم حقیقی
ببخشد ، وان اشاء الله ایران اسلامی وایران ولائی، باز هم ، در سایه ولایت
فقیه ، وباعزم واراده دینی ، وعشقی که از ولایت فقیه در سینه دارند ؛ ودر
پرتو انرژی ولائی ،که از این عشق ناب وخدائی می گیرند ؛ در آینده هم
خواهد توانست ، قلّة پیشرفت وتوسعه توأم با عدالت را به سلامت ودر کوتاه
ترین فاصله زمانی فتح نماید
ولایت فقیه منادی حق و توحید است و نباید هیچ گاه در سخنان او و حقانیت کلامش شک و تردید در خود راه دهیم .
ولایت فقیه در راستای مأموریت توحیدی ، و تبلیغ و ترویج
بینش توحیدی ، از طرف خداوند مکلف شده که ، حقایقی را به قلب پیروان خود
القاء نماید و آنها را از پذیرش القاآت شیطانی بر حذر دارد .
ولایت فقیه عطیه ای از ناحیه خداوند سبحان به مسلمانان عصر
غیبت ولی معصوم (ع) است تا در طول ولایت معصوم (ع) و با برخورداری از
همان ولایت معصوم ، در ادامه و استمرار ولایت و هدایت ولایتمداران نقش
آفرینی نماید .
امروز حق مطلب و حق جهاد در امر ولایت مداری ، برای محبین
ولایت ، این است که ، ولی فقیه وقت را ، این دانشمند حکیم و فرهیخته و
فقیه متأله ، فیلسوف و متکلم فرزانه و مفسّر کبیر قرآن و اسلام شناس بی
نظیر و سیاستمدار مقتدر ، جانبازسرافراز و شهید زنده و مجاهد نستوه ، و
ولی امر مسلمین جهان ، یعنی حضرت آیت الله العظمی امام سید علی خامنه ای ،
مدظله العالی ، را متصف به تمام صفات پسندیده و متخلق به خلق عظیم و
اخلاق الله بدانیم و ولایت او را در ادامة ولایت رسول الله و علی ولی
الله و یازده ستارة درخشان دیگر از آسمان امامت و ولایت بدانیم ، و طوری
از او اطاعت و تبعیت و پیروی کنیم که ، گفتار و سکوت ، کردارو رفتار ، فعل
و ترک فعل ، ایماء و اشاره های او ، بلاقیدوشرط در تمام زمینه ها و در
کلیة امورات دنیوی و اخروی حجت مطلق و فصل الخطاب مطلق باشد .
در خاتمه بر خود واجب میدانم که ؛ که به آنهائی که به دروغ
ادعای پیروی از خط امام را دارند ولی عملاً و علناً در مقابل آن موضعی
خصمانه گرفته اند تذکری جدی بدهم ، باشد که ان شاءالله متنبه شوند به راه
امام برگردند ، واینقدر از نام امام وراه امام وگفتمان امام واعضای بیت
بزرگوار امام سوء استفاده نکنند .
ولایت ورهبری حضرت آیت الله العظمی الامام سید علی خامنه
ای ، مدظله العالی ، در طول تداوم و استمرار ولایت و رهبری حضرت امام
خمینی ،ره، است و راه این دو بزرگوار یکی است ، بنابراین آنهایی که به
ظاهر ، تابلو پیرو خط امام بودن را در دست دارند ، و ادای دلسوزان راه
امام را در می آورند ، ولی از آن طرف ، در مقابل تنها ادامه دهنده راه
امام و پاسدار و مصداق اتم گفتمان امام ، موضعی خصمانه گرفته اند ، شایسته
است که از مرکب جهل و اضلال پایین بیایند ، و بدانند و آگاه باشند که
تنها مرجع و تنها شخصیت و تنها فردی که می تواند تشخیص دهد ، چه کسی از
راه امام بیراهه رفته و چه کسی در راه امام قرار دارد و ادامه دهنده راه
امام است ، فقط و فقط آیت و حجت حق خامنه ای عزیز است و لاغیر.
چون راه امام ، راه اوست ، و امر هدایت هم بدست اوست ،
معلوم است که تنها صاحب راه و راهنما بهتر می داند چه کسی در راه اوست و
چه کسی در راه او نیست .
آنهایی که امروز در مقابل ولایت فقیه صف آرایی نموده اند ،
و بنام امام ؛ ولی بر علیه خط و وگفتمان امام ، وبرای نابودی بزرگ یادگار
و میراث گرانبهای آن حجت خدا ، که همانا ولایت فقیه است فعالیت می کنند ،
و تئوری ولایت فقیه ، که بعنوان جوهر اندیشة سیاسی حضرت امام ، در تاریخ
انقلاب به یادگار مانده و به ما به ارث رسیده است ، را هدف حملات خود
قرار داده اند ، بدانند که اولاً ، در مسیری قرار گرفته اند که سی وسه سال
اسرائیل غاصب در آن در جا زده است ، و در ثانی بدانند و بفهمند که ،
انکار ولایت فقیه و یا تشکیک و تردید در این خصوص ، به معنی انکار واقعة
مهدویت و اصل ظهور است ، و کسانی که در این مسیر قرار گرفته اند در حقیقت
در مقابل توحید و نبوت و امامت ایستاده اند و عملکرد چنین افرادی حتی با
فلسفة آفرینش آنها در تضاد است ، و چنین راهی که ، راه صهیونیسم پلید است ،
در بدو امر به منظور جلوگیری از تحقق واقعة مهدویت طراحی شده است بی خبر
از آنکه ، انقلاب امام زمان (عج) و جریان ظهور و یا تحقق واقعة مهدویت ،
همچون مرگ که قطعی و فراگیر است ، راه فراری از آن نیست . و قطعاً روزی
آن عزیزدل زهرا (س) ودردانه عترت رسول الله (ص) خواهد آمد . به امید آن
روز . اللهم عجل لولیک الفرج .
+ نوشته شده در پنجشنبه هفتم اردیبهشت ۱۳۹۱ ساعت 12:28 توسط ۞ عالیماد ۞
|
خدایا