خدایا سلام!

همه روز همه گاه دست به دعایم، دعا می کنم شاید، شاید آن روز روزی باشد که در تقدیر من می نویسی هرچه او دعا کرد!

روزهایم می گذرد و من آن روزها را می بینم، روزهایی که تو در تقدیر من نوشته ای هرچه تو دعا کردی!

مانند همه ی چیزها این نیز می گذرد و من، من فراموش می کنم، فراموش می کنم روزهایی بوده که تو در تقدیر من...

غمگین از این دنیا، ازاین...

دوباره سجاده ام را پهن می کنم، دست به دعا می گشایم.

نمی گویی، نمی گویی نوبت هایت تمام شده! نمی گویی قبل ها روزهایی بوده که من در تقدیر تو... (( آه، حال با خودت می گویی چه فکر های بچه گانه ای دارد بنده ی من و قاه قاه می خندی!))

مانند همیشه گوش فرا می دهی به دعاهایم گویی به جز من بنده ای نداری اما من...

دعایم که مستجاب شد  سجاده ام را رها می کنم ومی روم، گویی، گویی هزاران خدا دارم!

دوباره که دلم گرفت بر می گردم!

می بینم باز هم سجاده ام پهن است و تو آن جا نشسته ای! (( گویی به جز من بنده ای نداری!))

آه از این دنیا...

اگر من به جایت بودم می دانی چه کار می کردم؟!

می رفتم و پشت سرم را هم نگاه نمی کردم اما تو...

با همه فرق داری!

هیچ کس، هیچ کس را ندیده ام که مانند تو باشد، هیچ گاه کسی را ندیده ام که بگویم آه ه ه ه ه ه چه قدر آشنا بود گویی بویی از خدا داشت!

نه، هیچ گاه مانندی مانند تو ندیدم!

به پشت سرم که نگاه می کنم می گویم خدا اگر ایوب هم بود این قدر صبر نداشت!!!

وتو می گویی من از ایوب هم ایوب ترم!!! ((آه، حال با خودت می گویی چه فکر های بچه گانه ای دارد بنده ی من و قاه قاه می خندی!))

خدایا خاطراتم با تو شیرین است، خاطراتت با من چه؟! شیرین است؟!

خدایا بچه که بودم با خودم می گفتم: ای کاش، ای کاش در قله  ی کوهی بودم می گفتم خداااااااااااااااااااااااااا!

شاید، شاید آن موقع صدایم را باد به گوشت برساند! ((آه، حال با خودت می گویی چه فکر های بچه گانه ای دارد بنده ی من و قاه قاه می خندی!))

اما حالا، حالا حتی در زیرِ زمین هم که باشم فقط کافی است بگویم خداااااااااااااااااااا! ((حال دگر با خودت نمی گویی چه فکر های بچه گانه ای دارد بنده ی من و قاه قاه نمی خندی!))

خدایا پس چرا می خندی؟!

خدایا این بار چرا این بار که بچه گانه نبود فکرم!

می گویی: حتی اگر در زیر ترین زیر زمین هم باشی فقط کافیست بگویی خدا !

آه که چه قدرآرام بخش است کلمه ی خدا! کلمه که نیست، جمله است! جمله که نیست،یک بند است! یک بند که نیست، صفحه است! صفحه که نیست، دنیا است دنیا که نیست، خدا است!!!

آری خدا است! خدا فقط خدا است!